۱ اگنس مرده است. داستانی او را کشت. از اگنس، جز این داستان چیزی برایم نمانده. شروع داستان برمیگردد به روزی در نه ماه پیش، که برای اولینبار در کتابخانه عمومی شیکاگو همدیگر را دیدیم. وقتی با هم آشنا شدیم، هوا سرد بود. سرد مثل همیشه در این شهر، اما الان هوا سردتر است و برف میبارد. روی دریاچه میشیگان برف میبارد و باد تندی میوزد که زوزهاش حتی از شیشههای دو جداره پنجرههای بزرگ هم رد میشود. برف میبارد، اما نمینشیند، با باد میرود
درباره دختری به نام اگنس که پدرش یک کشیشه و مادرش علارغم مخالفت خانواده ثروتمندش با این کشیش ازدواج کرده و الان دو تا دختر داره. اگنس با توجه به اوضاعی که دارند، تصمیم می گیره معلم سرخونه بشه اما همه چیز به این سادگی ها که اون فکرش رو می کنه، نیست و علاوه بر مشکلاتی که تو این راه داره، آدم های زیادی هم نیستن که بتونه با اون ها معاشرت بکنه...
تقریبا همیشه از خوندن کلاسیک ها لذت بردم. اگنس گرِی هم نمی گم خیلی لذت بخش بود ولی کتاب
درباره دختری به نام اگنس که پدرش یک کشیشه و مادرش علارغم مخالفت خانواده ثروتمندش با این کشیش ازدواج کرده و الان دو تا دختر داره. اگنس با توجه به اوضاعی که دارند، تصمیم می گیره معلم سرخونه بشه اما همه چیز به این سادگی ها که اون فکرش رو می کنه، نیست و علاوه بر مشکلاتی که تو این راه داره، آدم های زیادی هم نیستن که بتونه با اون ها معاشرت بکنه...
تقریبا همیشه از خوندن کلاسیک ها لذت بردم. اگنس گرِی هم نمی گم خیلی لذت بخش بود ولی کتاب
اگنس مرده است.
داستانی او را کشت.
یعنی اگه اولین صفحه کتابی با چنین جملاتی شروع بشه، شما عاشقش نمی شین؟ گره ای که تنها با دو خط ابتدایی داستان بیان میشه و بعد از اون، همون طور که توی پست قبلی نوشتم بنا بر خصوصیات و سبک قلم اشتام، دوباره از نقطه گسست، واکاوی داستان به سمت عقب شکل میگیره و ما وارد همون دنیایی میشیم که میخواد بهمون نشون بده اگنس چطور و چه زمانی بهش پا گذاشته. داستان درباره ی مردیه که می نویسه و توی یه کتابخونه عمومی با زنی به اسم ا
خب کتاب جاودانگی هم تموم شد. نوشتهٔ میلان کوندرا با ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی و نشر نیکو نشر. پیشنهاد میکنم حتما این ترجمه رو بخونین. ترجمهٔ قبلی که خوندم اصلا انگار یه چیز دیگه ای بود داستانش :/ اینقدر تحریف داشت! انگار ایین ترجمه یه کتاب جدید بود به خصوص آخراش. اگنس رو نمیدونم چرا واقعا دوست داشتم. با این که تو این کتاب واقعا هیچ همزاد پنداری نداشتم. شخصیتا بعضیاش جداگانه داستانشو گفته بودن ولی یه جایی به هم رسیدن. در کل کتاب خیلی خوبی بود. جدا ا
لینک مطلب : http://sabzgoostar.sabzgostar.net/product/pid/3142
ست ساعت مچی کاسیو Casio مدل گیریت Geret
109,000 تومان
خرید پیامکی : ارسال کد 2973142 به شماره ی 1000100073
کیفیت بالا مخصوص افراد خوش سلیقه
ضمانت 10 روزه تعویض سفارشات
مطابقت کامل با محصولات
تحویل و پرداخت درب منزل در سراسر کشور
پشتیبانی قبل و بعد از ارسال سفارشات
خرید پیامکی : ارسال کد 297
لینک مطلب : http://sabzgoostar.sabzgostar.net/product/pid/3170
ساعت مچی اسپرت رومانسون Romanson مدلAroun
ساعت مچی رومانسون Romanson مدلAroun
حراج ساعت مچی Romanson مدلAroun
ساعت مچی Romanson مدلAroun اصل 2019
65,000 تومان
خرید پیامکی : ارسال کد 2973170 به شماره ی 1000100073
ساعت مچی Romanson مدلAroun اصل 2019
فقط 65 تومان
دارای تقویم روزشمار
بند چرم با کیفیت
بدنه : فلزی
ازبرند مشهور رومانسون
طراحی متفاوت
ان
پدربزرگ مهدی یکشنبه شب بعد از چندماه تحمل درد، از دنیا رفت. تمام روزهای قبلش، وقتی بیماری پدربزرگش به اوج خودش رسیده بود، ما درباره مرگ صحبت میکردیم. درباره اینکه چطور باید به مرگ نگاه کرد. باید منتظرش بود یا نه. اما الان اتفاق افتاده. اون روز من میدونستم، حتی مطمئن بودم که این اتفاق میافته اما چیزی نگفتم. بههرحال اتفاق افتاد. و من متوجه بودم آدم حساسی مثل مهدی تا چه حد میتونه از این واقعه رنج بکشه. میخواستم کنارش باشم. البته من در مو
نویسنده: جکسون دیهِل واشنگتن پست ترجمه: هادی عبادی
او زمانی دیکتاتور بیرحمی در کشوری عربی و غنی از ذخایر نفتی وجود داشت که مورد حمایت ایالات متحده و حکومتهای غربی دیگر بود. با وجود اینکه جنایات او بسیار وحشتناک بود، در حال مدرن کردن کشور خود بود و علیه ایران موضع میگرفت. به هر صورت، جایگزینی برای او وجود نداشت. این حاکم متوجه این پیام شده بود. او نتیجهگیری کرده بود تا زمانی که به تولید نفت ادامه دهد و با ایران دشمنی ورزد، آزاد است مخا
دلیلی وجود دارد که او را "ترسناک" می نامند.
هر دو سری Netflix آکادمی Umbrella و سریال طنز که بر اساس آن بنا شده است ، بن هارگریز را - که با نام های شماره ششم و ترسناک نیز شناخته می شود - را به عنوان یک عضو مرده در خانواده Hargreeves ناکارآمد معرفی می کند. جلوی آکادمی مجسمه ای به افتخار او وجود دارد ، و برادر فرزندخوانده اش کلوز (رابرت شین) چشم اندازهای وی را بطور منظم مشاهده می کند. در نمایش ، بن (جاستین اچ. مین) به نوعی به عنوان وجدان کلاوس عمل می کند و به لطف اوس
درباره این سایت