نتایج جستجو برای عبارت :

مرشد و مارگریتا

بزغاله ات رو بکش 
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. شبی را در خانه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند گذراندند واز شیر تنها بزی که داشت خوردند. مرید فکر کرد کاش قادر بود به او کمک کند، وقتی این را به مرشد خود گفت او پس از اندکی تامل پاسخ داد: "اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!". مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت و شبانه بز را در تاریکی کشت. سال ها گذشت و روزی مرید و مرشد وارد شهری زیب
مرشد و مارگریتا رمانی روسی است که نویسنده، یعنی میخائیل بولگاکف آن را در سال ۱۹۲۸ آغاز کرد و تا ۴ هفته پیش از مرگش یعنی تا سال ۱۹۴۰ ادامه داد.
این رمان فلسفی دارای فضای رئال و سورئال به صورت توأمان است و مضامین سیاسی و تاریخی را مطرح می‌کند.

ادامه مطلب
در حوالی سال 992 قمری زمانی که شاه عباس صفوی هنوز ده- دوازده ساله بود حاکم خراسان بزرگ بود و در هرات امروزی اقامت داشت. شاه عباس به دلیل اینکه سنش کم بود زمام حکومت داری خراسان را به علیقلی خان یکی از خوانین  طایفه شاملو واگذار کرده بود که این موضوع ناراحتی سایر خوانین و طوایف  علی الخصوص مرشد قلی خان از طایفه استاجلو را برانگیخته بود کشمکش ها ادامه داشت و قدرت و نفوذ  مرشد قلی خان روز به روز افزایش پیدا می کرد از همین رو علیقلی خان وزیر و در وا
چند روزیست که مرشد و مارگاریتای میخائیل بولگاکف را به اتمام رسانده‌ام؛ رمانی که در ابتدا تیراژ بالا، تعریف و تمجیدها و شهرتش باعث جذابیت آن، و مقدمه و نقدهای مختلف کتاب که تکیه بر عبارت "رمان فلسفی و اجتماعی" دارد کنجکاوی‌ام را برانگیخت اما در ادامه‌ نثر و داستان قوی ، توصیفات به‌جا، پیوستگی داستان‌ها و از همه مهم‌تر تعلیق‌هایی که مخاطب را تا فصول انتهایی کتاب مشتاق و کنجکاو نگه می‌دارد عوامل کشش‌ آن بود.
کتاب با روایت قرار بزدومنی شا
دانلود اهنگ مرشد میررستمی بندری حیف اون شوون
دانلوداهنگ حیف اون شوون که تاصبح

آهنگ بندری حیف اون شوون که تا صبح
دانلود اهنگ حیف اون شوون که تا صبح مرشد

دانلود اهنگ معین علی نسب حیف اون شوون که تا صبح
حیف اون شوون که تا صبح اسلام نظری

متن حیف اون شوون که تا صبح
دانلود آهنگ حیف اون شوون که تا صبح اسلام نظری
با سلام بر دوستان عزیزم !!
بنده برای اینکه شما بتوانید بدون هزینه به کتاب ریاضی پایا ( مرشد ) دسترسی داشته باشید با بهترین کیفیت دو فصل از این کتاب را اسکن کرده ام و در اختیار شما قرار می دهم.
بقیه فصل هارا نیز در وقتی مناسب اسکن کرده و در وبلاگ قرار می دهم.
 
برای دانلود فصل اول کلیک کنید.
برای دانلود فصل دوم کلیک کنید.
سینزدهم آذر ماه هم گذشت.
فکر میکنم اولین صبح هفته بود که خواب خوبی داشتم. ساعت اول کلاس عفونی داشتیم و درس جالبی هم داد استاد یه بحثی هم داخل کلاس درباره اچ ای وی شکل گرفت. نمیدونم میدونید یا نه بخشنامه اومده بعد از مثبت اعلام شدن جواب آزمایش به بیماران نگیم و دلیلش هم گفتن امنیتیه و قطعا کسی که این جمله رو گفته نه از خطرات ایدز خبر داره و نه از امنیت چیزی میدونه. اگر یه بیماری ایدز داشته باشه و مطلع نکنیمش به راحتی ممکنه به اطرافیانش و جامعه بی
مرشد مَرد بود. من
فقط آخر هفته‌ها و روزهای
تعطیل رسمی می‌تونستم ببینمش. دو تا دوست وکیل داشت که تو طبقه‌ی 13ام از یک ساختمان 15 طبقه یک واحد به عنوان دفتر کارشان
داشتند. مرشد هم اونجا یک فضایی برای ملاقات‌ها و تشکیل کلاس‌هاش داشت. من هم
معمولا همون جا می‌رفتم دیدنش. فکر کنم
تمام اون واحدها شرکت و دفتر کار بودند. برای همین روزهای تعطیل هیچ رفت و آمدی نبود
و ساختمان تو سکوت محض بود. یک تعطیلاتی بود مثل صبح روز تاسوعا یا عاشورا که نه
تنها تو ساخت
کتاب مرشد و مارگاریتا رو تا صفحه 150 خوندم و دیگه ادامه ندادم 
خیلی تو کتاب غرق شده بودم و کتابی ک فرا واقعی بود و ترسناک
ب حدی ک شبا دستشویی نمتونستم برم 
هنوزم ک دارم مینویسم در موردش دوست ندارم ب موضوع داستان فک کنم
فیلم پیشنهاد شرم آور 
جالب بود و پیشنهاد میدم ک ببیندش
روستای مغان از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر در استان خراسان رضوی است این این روستا در دهستان پایین ولایت قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۲۵۱۶ نفر (۷۸۸ خانوار) با ۱۲۸۴ مرد و ۱۲۳۲ زن است. روستای مغان ۲ کلیومتر با شهر کاشمر فاصله دارد و در سمت غرب شهر واقع است واز طرف جنوب غربی به روستای ممرآباد و از طرف شمال به جاده کاشمر-بردسکن منتهی می شود و در ناحیه آب وهوای گرم وخشک در حاشیه کویر واقع است.
واژه کاوی
واژه مغان در لغت نامه دهخدا ا
روستای مغان از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر در استان خراسان رضوی است این این روستا در دهستان پایین ولایت قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۲۵۱۶ نفر (۷۸۸ خانوار) با ۱۲۸۴ مرد و ۱۲۳۲ زن است. روستای مغان ۲ کلیومتر با شهر کاشمر فاصله دارد و در سمت غرب شهر واقع است واز طرف جنوب غربی به روستای ممرآباد و از طرف شمال به جاده کاشمر-بردسکن منتهی می شود و در ناحیه آب وهوای گرم وخشک در حاشیه کویر واقع است.
واژه کاوی
واژه مغان در لغت نامه دهخدا ا
چه اندوهبار است ای خدایان، جهان به شب هنگامان، و چه رازگونه است مهی که مرداب‌ها را می‌پوشاند. اگر پیش از مرگ رنجی فراوان برده با‌شی و اگر در این وادی مه‌گرفته به درماندگی پرسه‌ای زده باشی و اگر بار گران جانکاهی بر دوش، گرد جهان می‌گشتی، می‌فهمیدی. و اگر خسته باشی و بی‌هیچ بیم و دریغی به ترک جهان و ترک مه و مرداب و رودخانه‌هایش رضا داده باشی، می‌فهمیدی. اگر حاضر بودی با قلبی سبک به کام مرگ فرو روی و می‌دانستی که تنها مرگ مرهم زخم تو است،
برج
خاموشان در 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد در منطقه ای به نام صفائیه قرار دارد.
پیشینیان جهان را متشکل از چهار عنصر آب ، خاک ، آتش و هوا می دانستند.آنها معتقدبودند
که وقتی انسانی می میرد بدون اینکه به عناصر طبیعی آسیب بزند دوباره باید به طبیعت
برگردانده شود. برج خاموشان هم براساس همین عقیده پیشینیان به وجود آمد. برج
خاموشان برجی است که بر روی کوهی رسوبی به نام کوه دخمه قرار دارد و محل عبادت
زرتشتیان بوده است. برج خاموشان محلی بود که زرتشتیان
برج
خاموشان در 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد در منطقه ای به نام صفائیه قرار دارد.
پیشینیان جهان را متشکل از چهار عنصر آب ، خاک ، آتش و هوا می دانستند.آنها
معتقدبودند که وقتی انسانی می میرد بدون اینکه به عناصر طبیعی آسیب بزند دوباره
باید به طبیعت برگردانده شود. برج خاموشان هم براساس همین عقیده پیشینیان به وجود
آمد. برج خاموشان برجی است که بر روی کوهی رسوبی به نام کوه دخمه قرار دارد و محل
عبادت زرتشتیان بوده است. برج خاموشان محلی بود که زرتشتیان
برج
خاموشان در 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد در منطقه ای به نام صفائیه قرار دارد.
پیشینیان جهان را متشکل از چهار عنصر آب ، خاک ، آتش و هوا می دانستند.آنها
معتقدبودند که وقتی انسانی می میرد بدون اینکه به عناصر طبیعی آسیب بزند دوباره
باید به طبیعت برگردانده شود. برج خاموشان هم براساس همین عقیده پیشینیان به وجود
آمد. برج خاموشان برجی است که بر روی کوهی رسوبی به نام کوه دخمه قرار دارد و محل
عبادت زرتشتیان بوده است. برج خاموشان محلی بود که زرتشتیان
حالا من این‌جور فکر می‌کنم که آدم باید یکی - و فقط یکی- را داشته باشد توی زندگی‌اش، که جلوش کم بیاورد. یکی که مشت‌اش را ببرد جلو، پیشش وا کند. که سری که بر سر گردون به فخر می‌ساید را بیاورد، با خیال راحت بگذارد بر آستانش. نه به ذلت و خاکساری، که به مهر و فروتنی. از 《پناه》 حرف نمی‌زنم؛ از 《مرشد》 و 《معشوق》 هم. نام ندارد شاید. فقط می‌دانی کسی است، و هست. تنها کسی است که می‌داند تو هم گاهی کم می‌آوری. تو هم تمام می‌شوی. می‌رسی به آخر خط. و همان
یکی از اساتید رمان جنگ آخر زمان از ماریو بارگاس یوسا را معرفی کرد و گفت که باید برای درسمان خوانده شود. هنوز رمان تمام نشده و وقتی تمام شد سعی می‌کنم خیلی مفصل‌تر راجع به آن بنویسم ولی تا اینحای استان این رمان یکی از شگفت‌انگیزترین و جذاب‌ترین‌هایی بوده است که خوانده‌ام. کشش طرح بسیار زیاد است و مخاطب (که من باشم) حتی قطع کردن روند مطالعه نیز برایم سخت است و نیمه شب‌ها تا چشمم از نور موبایل درد نگیرد نمی‌توانم این کتاب را ببندم.
قصد لو داد
یک سال پیش، صبح روز
31 تیر ماه مرشد رفت.
آخرین بار سه ماه
قبل فوتش رفته بودم دیدنش. آره، روزهای بیماریش پیشش نبودم. شهر دیگه‌ای بودم و دو تا از شاگردهای خیلی
نزدیکش گفته بودند که دکتر تمایل نداره کسی تو اون وضعیت ببیندش. من هم خواستم به
حریمش احترام بگذارم. فکر نمی‌کردم دیدار بعدیمان
بشه وقتی که دارند می‌گذارنش توی قبر و
مادر پیرش برای آخرین بار کفن را از روی صورتش کنار می‌زنه.
همیشه این‌قدر دیدارمان به
تاخیر می‌افتاد که حسابی دلتنگش می‌ش
سیامک عباسی این روزها در حال ضبط و تنظیم آلبوم جدید خود به نام «ترانه‌ ساز» است. این آلبوم ۱۳ قطعه دارد.
آهنگ‌های این آلبوم توسط هنرجویان شرکت‌کننده در کلاس‌های ترانه‌سازی (Songwriting) سیامک عباسی ساخته شده‌اند. 
این پست با انتشار اخبار و جزئیات بیشتر از آلبوم بروزرسانی می شود:
۱۹ دی: درخت نام یکی از قطعات این آلبوم است. نوید سپهر (تنظیم‌کننده)، آرمین مرشد (گیتار آکوستیک)، رضا اسدپور (صدابردار) و پدرام فریوسفی (ویولن) از عوامل آن هستند. این قط
مراقب دنیای نوجوانهای دور و برتان باشید! دختر یا پسر، فرقی نمیکند؛ آنها بی اندازه لطیف و شکستنی هستند و دنیایشان به طرز عجیبی، جمع اضداد است. سردرگمیهایشان را بفهمید. بزرگ شدنی را که هنوز پر از کودکی است درک کنید. و نگرانیهایتان را با عشق ورزیدن به آنها نشان دهید نه با کنترل کردن و موعظه های طولانی. اگر بتوانید راهی برای ورود به دنیای پر رمز و رازشان پیدا کنید، خواهید دید که پشت آن همه طغیانگری،چه قدر معصومیت و نیاز هست. لطفا لطفا لطفا نگذاری
ویژگی‌های انسان کامل از نظرحضرت آیت‌الله بهجت:کمال انسان در عبودیت است، و
سبب عبودیت، ترک معصیت در اعتقاد و عمل است. فردِ کامل، مرشد است و در این
عصر، [فرد کامل]، ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است؛ و طریق رسیدن به
ارشاد او، ادامه توسلاتِ معلومه است از قبیل: زیارات مأثوره از روی صدق و
با عدم تردید و نماز‌های آن حضرت و همه تحبّبات (اظهار دوستی) به خدا و
دوستان او.
منبع وبسایت:https://www.fardanews.com
سیامک عباسی این روزها در حال ضبط و تنظیم آلبوم جدید خود به نام «ترانه‌ ساز» است. این آلبوم ۱۳ قطعه دارد.
آهنگ‌های این آلبوم توسط هنرجویان شرکت‌کننده در کلاس‌های ترانه‌سازی (Songwriting) سیامک عباسی ساخته شده‌اند. 
این پست با انتشار اخبار و جزئیات بیشتر از آلبوم بروزرسانی می شود:
۱۹ دی: درخت نام یکی از قطعات آلبوم است. نوید سپهر (تنظیم‌کننده)، آرمین مرشد (گیتار آکوستیک)، رضا اسدپور (صدابردار) و پدرام فریوسفی (ویولن) از عوامل آن هستند. این قطعه خ
خفقان عصر استالین
 
7194
 
به قلم دامنه. به نام خدا. شرحی گذرا و کوتاه بر رُمان «مرشد و مارگریتا». ۱. این رمان نوشته‌ی میخائیل بولگاکف روسی است، از آثار «شگفت‌انگیز ادبیات جهان»، با ترجمه‌ی شیوای عباس میلانی. نشر فرهنگ نو. کافی‌ست کسی برای خود خلوت بسازد و سر بر این رمان بدوزد؛ تا ۱۵۰ صفحه را یک‌نفس نخواند دل ندارد، به کاری دیگر سرَک بکشد و حتی دلش نمی‌آید شب به صبح درآید.
 
رمان «مرشد و مارگریتا»
 
۲. فضای خفقان عصر استالین را به نقد می‌کشد ک
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»شافی، صفحه‌ی ۶۵۲ فی الفقیه، عن الصّادق (علیه‌السّلام) [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند]: «من لم یکن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یکن له قرین مرشد استمکن عدوّه من عنقه». اولین چیزی که موجب میشود که انسان بتواند در مقابل دشمنش - که مراد، شی
هو
 
در این کار [تصوف] خدمت پیر را مقدم دار و بعد قدم در راه گذار. بدون ارادت پیر راه و مرشد آگاه ، دم از تصوف نتوان زد و قدم در سلوک طریقت نتوان گذاشت. صوفی خودسَر تصوفش وَهمی است و عملش بنافهمی. چون راه نمیداند هنوز قدم برنداشته از راه بماند.
 
"الرَفیقُ ثُمَّ الطَّریقُ"
 
تصوف ظاهرش خدمت پیر است در هر حال و باطنش اطاعت عقل است به تمام صفات کمال. دل به خدمت پیر احیا شود و وجود به پیروی عقل مصفی. عقل به ظاهر پیر جسمانیست و پیر به معنی همان عقل مجرد ن
من از پایان شروع کردم من از مغرب طلوع کردم
من از پایان شروع کردم من از مغرب طلوع کردم
بدون توشه و همراه بدون یاورو همسر
بدون اسب و ارابه بدون مرشد و راهبر
من از پایان شروع کردم من از مغرب طلوع کردم
من از اعماق گمنامی من از گودال ناکامی
من از بن بست هر تصمیم پر از زخمای بی ترمیم
به دشواری شروع کردم به دشواری طلوع کردم
هزار مانع هزار دیوار هزار چاه کن به اسم یار
هزار شب ترس تیر خوردن بدست نارفیق مردن
من از وحشت شروع کردم پر از تردید طلوع کردم
قدمها
چراغها را که خاموش می‌کنند، زنها راحت‌ترند. می‌توانند چادر توی صورتشان بکشند و از گره‌های کور زندگی بلند بلند گریه کنند. می‌توانند غم‌هایشان را یکی یکی بهانه اشک کنند. می‌توانند بی مراعات بغل دستی زار بزنند و غصه‌های ریز و درشتشان را بچینند روبرویشان. این مال اول ماجراست. هر چه می‌گذرد صدای زنها بلندتر می‌شود و گریه‌هایشان جانسوزتر. لابلای صدای هق هق‌، «حسین جان» می‌گویند و پرشورترها «بمیرم برات». مداح که برای  اموات صاحب ا
شیخ اشراق در خاتمه ی کتاب «حکمة الاشراق» مدعی می شود ، کتابش را فرشته ای بر او وحی و القاء کرده است. البته ایشان اضافه کرده ، هرکس مطالب کتاب من را انکار کرد خدا از او انتقام می گیرد ! 
ترجمه متن شیخ اشراق : «ستارگان هفتگانه در برج میزان گرد آمده بودند که نوشتن این کتاب به پایان آمد. این مطالب را جز با اهلش یعنی کسانی که راه و رسم مشائیان را پیموده و عاشق نور خدا شده اند در میان مگذارید. علاقه مندان این مطالب باید پیش از پرداختن به آن چهل روز ریاض
معرفی توسط وبلاگ... این روزها
 
 
تصمیم داشتم تا آخر محرم این کتاب را تمام کنم و معرفی اش را اینجا بگذارم؛ اما وقتی شروع به خواندن کردم، دلم نیامد داستان ها را پشت سر هم بخوانم. روایت ها، انقدر ساده و روشن بودند که با خودم قرار گذاشتم هرشب یکی را بخوانم تا قبل از رفتن به هیئت آمادگی نسبی داشته باشم.
قلمِ بیست و سه راوی این اثر آنقدر گیرا بود که بعد از تمام شدن هر روایت کتاب را می بستم و صحنه ها را پیش چشمم مجسم می کردم و از آه لبریز می شدم. 
"بیست و
هوا از اون هواهاس که وادارمون میکنه بعد از کشیک لباس های رنگی رنگیمون رو بپوشیم و بزنیم بیرون تو پارک بشینیم کیک و چایی تلخ تر از زهر مار بخوریم و بخندیم....
بعدش هم سرحال برگردیم خونه...
*****
با دامن ستاره دار قرمزم لم دادم زیر باد بهاری پنجره ی اتاقم ،اون طرف روپوش سفیدهام تو ماشین دارن شسته میشن ، چای داره دم میکشه ، برنج نهار فردا داره خیس میخوره ...
خونه تقریبا جمع و جوره و یه تمیز کاری خفیف میخواد که میذارمش برای آخر شب... 
الان میخوام بلند شم ،
پیش نوشت مهم: اساسا تصمیم نگرفتن (منظورم
عقب انداختنشه) خودش یه نوع تصمیم گرفتنه. بعضی وقتا خودمونو به در و دیوار
میکوبیم که تصمیم نگیریم، یا حداقل یه تصمیمی بگیریم که بتونیم بعدا اگه
نتیجه اش خوب نشد مسئولیتشو گردن کس دیگه ای بندازیم.
پیش
نوشت 2: به شخصه همیشه سعی میکنم تو این جایگاهِ مسئولِ تصمیم های دیگران
قرار نگیرم، همیشه هم ساده نیست ولی معمولا یه خودت میدونی آخر حرف هام
اضافه میکنم! :))
اصل
مطلب: یه تعداد معدودی از افراد هستن در زندگ
هو
 
من به اتفاق هانری کربن دو یا سه بار و البته به احترام حضرت قائم علیه السلام به مسجد جمکران رفتیم. سفر های خوبی هم بود و استفادهٔ معنوی فراوانی برای من داشت. مکان بسیار پر فیضی بود ، به خصوص اینکه هیچ کس حضور نداشت ، جای هیچگونه تظاهری نیز نبود. ولی حضور کربن در فضای جمکران همراه با تغییر حالت بسیار عمیقی بود که من در هیچ کجای دیگر در چهرهٔ او ندیده بودم. کربن در عالم دیگری فرو رفته بود و داشت خلسه ای خاص را تجربه می کرد. ما ساعت های متمادی را
آخرین امتحان ارشد را گذراندم. هرچند استادش هنوز درباره کارهای کلاسی که تحویل داده‌ایم بهانه می‌گیرد. استادی که خیلی به اخلاق‌مداری‌اش مطمئن بودم و حتی برایم الهام‌بخش بود؛ اما در عرض یک هفته با دو رفتار نابالغ و ناعادلانه از چشمم افتاد. حالا که مرور می‌کنم، خیلی از حرف‌های الهام‌بخشش هم، و به خصوص هیجانی که همراه آن‌ها بروز می‌داد، به چشمم نمایشی می‌آید؛ شبیه ابراز احساسات کسانی که از احساسات اغراق‌شده به خودی خود لذت می‌برند. این
همیشه فکر می‌کردم به تنهایی می‌توانم از پس هرکاری که شروع می‌کنم بربیایم. بدون مرشد، بدون راهبر، بدون هر کسی که راه را نشان دهد. می‌گفتم شخصا تجربه می‌کنم تا منت کسی هم بالای سرم نباشد. اگر زمین خوردم دستم را به زانوانم می‌گیرم و یاعلی گویان بلند می‌شوم. مدتی‌است اما متوجه شدم، نه! از یک جایی به بعد فقط در حال در جا زدنم. امروز هم مطمئن شدم «موسی هم باشی، خضری بایدت». این جمله چندین سال است که در سرم تکرار می‌شود. ما که معلوم نیست چه کسی هس
خلاصه کتاب

کتاب صوتی «مرشد و مارگاریتا» مشهورترین اثر میخائیل بولگاکف نویسنده روس است. بولگاکف نوشتن این رمان را در سال 1928 شروع کرد، اما انتشار آن در سال 1966، بیست‌وشش سال پس از مرگ نویسنده و توسط بیوه او انجام گرفت. شهرت و محبوبیت این اثر در زبان روسی به حدی است که بعضی از جملات آن مثل «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند» یا «تازه دست‌دوم» به زبان کوچه و بازار مردمان روسی‌زبان راه‌ یافته است. بولگاکف یکبار در دهه 1930 ناچار شد که دست‌نوشته‌های این
آقایان مکارم شیرازی و نوری همدانی ساخت فیلم درباره شمس تبریزی و مولانا را جایز نداستند. نوری همدانی همانند مکارم در پاسخ به نامه طلاب در این مورد نوشت : این دو نفر نامبرده از اعیان صوفیه می باشند و ما برای این مطلب مدارک مقتضی از کتابهای خودشان داریم. اساسا فرقه صوفیه یکی از فرقه های ضاله و مضله می باشند که با تشکیلات قطب سازی و مرشد بازی به جنگ اسلام ناب که اسلام قرآن واهل بیت(ع) است آمده اند و حضرت صادق(ع) درباره صوفیه فرموده اند «انهم اعدائن
مناسب ترین کتاب برای آمادگی آزمون تیزهوشان چه کتابی است؟
کتابهای زیادی با عنوان منابع آزمون تیزهوشان منتشر شده است. بسیاری از این کتب، فقط با سخت نشان دادن سطح آزمون تیزهوشان و انباشتی از مطالب اضافی سعی در فروش کتاب دارند. مثلا اگر نگاهی به کتاب کاهه پلاس بنیدازید. با یک مرور نکات آن می بینید بسیاری از مطالب مربوط به پایه دهم و یازدهم است و به هیچ عنوان تستی از آنها در آزمونهای تیزهوشان آورده نشده است. البته این موضوع در مبحث احتمال برای اک
۱

 


با خارجیها هرگز صحبت مکن
غروب یک روز گرم بهاری بود و دو مرد در پاتریارک پاندز۱
دیده می شدند.اولی چهل سالی داشت؛ لباس تابستانی خاکستری­رنگی پوشیده بود، کوتاه
قد بود و مو مشکی، پروار بود و کم مو. لبهء
 شاپوی نونوارش را به دست داشت و صورت دو تیغه
کرده اش را عینکِ دسته شاخی تیره ای، با ابعاد غیرطبیعی، زینت می داد. دیگری مردی
بود جوان، چهارشانه، با موهای فرفری قرمز و کلاه چهارخانه ای که تا پشت گردنش
پایین آمده بود؛ بلوز پیچازی و شلوار سفی
 
مردی از جنس دریا
مردی از جنس دریا
امواج پرمتلاطم دریا برای تو از شیخ بحر، مرد دریا دل، ناخدای امت، غواص دریای علم و معرفت، صیاد قلوب، سید و صوفی زمانه، مفتی عصر، استاد سخن، شیخ الحدیث و التفسیر مولانا عبدالرحمان چابهاری (سربازی) می‌گویند.    امام و بنیان گذار مسجد جامع چابهار و مدیریت حوزه علمیه الحرمین الشریفین چابهار که اسم حوزه حاکی از عشق و علاقه وافر ایشان به سرزمین وحی است. 
   برادر قطب زمان، عارف بالله مولانا محمد عمر سربازی است و
از 2 اسفند خونه هستم 
و ب جز 2 بار پام از در بیرون نذاشتم 
چرا دروغ اوایل خونه نشینی برام سخت بود خصوصا منی که خوابگاه میشم و تو اتاقی اندازه اتاق خودم با 6 نفر دیگه زندگی میکنم و همیشه یکی هست برای هم صحبتی ولی حالا تنهام ب جز چند کلمه ای ک با پدر و مادر رد وبدل میشه
ولی این هفته هفته‌ی خیلی خوبی بودی  از افسردگی خانه نشینی خبری نیست و کتاب مرشد و مارگاریتا رو شروع کردم روزی 50 صفحه میخونم ازش
و از امشب شروع میکنم ب فیلم دیدن و لذت بردن از فصل قشنگ
صبح، به روال ِ این چند روز تعطیل یک ساعت و نیم زیر باران قدم زدم. بعد از مدت ها - دروغ نیست اگر بگویم سال ها - از چتر استفاده کردم. نه اینکه مبتلا به آبگریزی ِ گربه صفتی شده باشم، نه ! دلم برای صدای ِ قطره های باران روی چتر تنگ شده بود فقط. به خانه که برگشتم، سری به جزوات و کتاب هایم زدم. تا بیوتک پزشکی را باز کردم، یادم به کاری عقب افتاده افتاد. 
استاد که یکی یکی بیماری های ژنتیکی را درس می داد، علائم را که می دیدیم ترس برمان می داشت. بلااستثناء اول
معده! هوی معده با توام
امشب داری پدر منو سر هیچ و پوچ درمیاری یه برگر و چار تا جمله ناراحت کننده که انقد هوچی بازی نداره بچه
دو تا پنتوپرازول ناقابل بهت هدیه نکردم که اینجوری دهنمو سرویس کنی که
احمق
خب بیخیال این کار خودشو میکنه
سلام و عرض ادب 
حالم بهتره! معده با تو نبودم! بقیه حالتامو گفتم
بله حالم بهتره و احساساتم تحت کنترله 
روز سخت و جانکاهی در پیش دارم و تا الان که ساعت سه و سی و هفت دقیقه ی صبحه چشم رو هم نذاشتم
گفتم کمی اینجا بنویسم تا از
خیابان تورسکایا مسکو
 
خیابان توِرسکایا، همچون یک جواهر گران‌بهای عتیقه در مرکز مسکو می‌درخشد.
این خیابان یک مرکز فرهنگی و تاریخی است که برخی از مهم‌ترین جزئیات تاریخ روسیه را یادآوری می‌کند. خیابان تورسکایا (Tverskaya) اصلی‌ترین، مرکزی‌ترین و طولانی‌ترین خیابان‌ های مسکو است. به‌درستی که این خیابان یک جواهر تاریخی واقعی در پایتخت روسیه است. خیابان تورسکایا از دروازه ورودی اصلی به کرملین آغاز می‌شود، از میدان پوشکین می‌گذرد، به میدا
صداقت هم از آن نوع کلماتی است که حتی شنیدن اسمش آدم را به وجد می آورد. ابهتی دارد که نمی شود به ساده گی نگاهش کرد. مثل آقا بزرگم که وقتی وارد زورخانه می شد، بزرگ و کوچک به احترامش از جا بلند می شدند. مرشد هم زنگ زورخانه را به صدا در می آورد و با صدای دو رگه ی پهلوانی می گفت : بر صادقِ آل محمد صلوات.
 
واقعیت این است که صداقت هیچ وقت از بین نمی رود. حالا ممکن است گاهی به دلایلی کم رنگ بشود ؛ اما همیشه هستند آدم هایی که رفتار و عمل شان از صداقت موج می زن
ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد
صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد
زبور عشق* زند با صدای داوودی
دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد
به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد 
هر آنکه باده گرفت و نقیض*  پیمان شد
چو وصف باده ی سوری* ز پیر * ما بشنید
بزد چمانه ی لعل* و برون ز ایمان شد
به شرط بوسه ی ساقی، به اندرون* میرفت
چو طرح مسئله آمد ز دیده پنهان شد
مکن‌جفا تو، چو شمعی به عشق پروانه 
که از وفای به عهدش ز شعله بریان شد
کجا ز عشق شود آگه زاهدی خودبین 
که هر که عشق چ
ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد
صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد
زبور عشق* زند با صدای داوودی
دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد
به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد 
هر آنکه باده گرفت و نقیض*  پیمان شد
چو وصف باده ی سوری* ز پیر * ما بشنید
بزد چمانه ی لعل* و برون ز ایمان شد
به شرط بوسه ی ساقی، به اندرون* میرفت
چو طرح مسئله آمد ز دیده پنهان شد
مکن‌جفا تو، چو شمعی به عشق پروانه 
که از وفای به عهدش ز شعله بریان شد
کجا ز عشق شود آگه زاهدی خودبین 
که هر که عشق چ
از فیلم شعله‌ور حمید نعمت‌الله خوشم آمد. ضدقهرمان فیلم و تمام پلشتی‌هایش را می‌توانستم درک کنم. شاید بیش از هر چیز از الگوی سفر فیلم خوشم آمد. الگویی که من را به‌شدت یاد ساختار سفر قهرمان انداخت. 
جوزف کمپبل اسطوره‌شناس بزرگ قرن بیستم بود. او بعد از مطالعه‌ی داستان‌های اساطیری ملل مختلف به این نتیجه رسید که همه این افسانه‌ها از یک الگوی خاص پیروی می‌کنند و تنها قهرمانان داستان است که چهره‌ها، خواسته‌ها، آرزوها و ویژگی‌های شخصیتی‌ش
-         
از دستش کلافه شدن. هر روز جنگ و دعوا دارن. بهشون
گفتم خب این نیروی جنسیش زیاده. شما هم از بچگی نشوندینش پیانو تمرین کنه. پیانو
تمرکز بالایی می خواد. اینو باید می فرستادین ورزش هایی مثل فوتبال. حالا هم دیگه از
پسش برنمیاین. کار خودشو می کنه اما شما نباید ترکش کنین، نباید دست از حمایتش
بردارید، وگرنه چند وقت دیگه زیر پل پیداش می کنین.

به این فکر می کردم
که اگه از خانواده ها درباره ی چرایی ممنوعیت روابط قبل ازدواج بپرسی از امکان آسیب
ها
درباره ربط و نسبت دین و معنویت خوردیم به اختلاف. پرسید تو معنویت را چطوری تعریف می‌کنی. یک چیزی سرهم کردم و گفتم. گفت من معنویت را در معنای خیلی وسیع‌تری تعریف می‌کنم. برای من آدم معنوی یعنی آدمی که اهل دو دو تا چهارتا کردن نیست. مثلا فلان شهر را شهر معنوی می‌دونند اما منی که میانشون زندگی کردم میگم مردم این شهر اهل معنویت نیستند. آدم معنوی برای بهره بردن از هنر هزینه می‌کنه. موسیقی خوب متاثرش میکنه. ارزش غیرمادی روابط انسانی را به سود مادی
امیرالمومنین علی علیه السلام
 
ز خورشید گردون فراتر منم من
که خاک کف پای حیدر منم من
 
سزد گر ملک لب گشاید به مدحم
که مداح مولای قنبر منم من
 
علی (ع) آن که گر پرسی از وی که هستی
بگوید که ساقی کوثر منم من
 
نگهبان دین دست حق روح قرآن
رسول خدا را برادر منم من
 
مسیحا شود زنده با یک نگاهم
که جان عزیز پیمبر (ص) منم من
 
به دریای طوفانی دهر کشتی
به کشتی توحید لنگر منم من
 
به پیغمبران رهنما در بلاها
به ختم رسل یار و یاور منم من
 
چه بالاتر از این چه نیکوت
شما برای پاسخ به این سوال‌ها، قادر نیستید که به کس دیگری اتکا داشته باشید. هیچ راهنما، مربی یا مرشدی وجود ندارد. فقط شما هستید؛ یعنی ارتباط شما با دیگران و جهان، هیچ چیز دیگری وجود ندارد...
....
حتی من هم نمی‌توانم راه روشنی به شما پیشنهاد کنم. اگر من آنقدر نادان باشم که یک راه و روش به شما پیشنهاد کنم و فرضا اگر شما هم آنقدر احمق باشید که از آن پیروی کنید، در آن صور شما فقط مقلد چیزی جدید خواهید بود، خود را تطبیق خواهید داد و وقتی این کار را کردی
نامه ای به دوست
اشک من از یاقوت و لعل نیست . اشک من اشک فقرائی است که ناخواسته به
آنها تحمیل گشته است. دلم رنجور است دیگر طالب فیض ِ نورِ خورشیدِ بلند اختر نیستم
. من غواصی در دریای میکده را بارها دیده ام و از او ادب آموختم و در مقابل تواضع
و خضوعشان سرفرود آورده ام.
دوست خودباخته ی من ، روزی مرشد و مرادی بودی و جوانیت را به چاه
انداختی تا به یار برسی لیک آنچه که من می پنداشتم دیگر نیستی . برای خودت مسند و
مقامی بدست آوردی چه شد که به گناه آلوده گشت
جهان چه مرگش شده؟ روزها، شب‌ها چه مرگشان است؟ چیست این همه غم و درد و اندوهی که سایه افکنده روی این منطقه؟ آدم‌ها چه مرگشان شده؟ این همه خشم و نفرت و فریاد انتقام انتقامی که آخر گریبان خودمان را می‌گیرد ـ و چه بسا گرفته است ـ از دهان آدم‌های کجاست که بیرون می‌آید؟ جهان چه مرگش شده؟ جان آدم‌ها چرا اینقدر بازیچه و بی‌ارزش شده؟ من پر از سوالم، پر از حیرانی، پر از ترس. شده‌ام حکایت وولندِ اولِ کتاب مرشد و مارگریتا. وولند با دو روشنفکر وارد بح
متفاوت ترین نقش آفرینی جوکر در سینما. ما عادت داریم که جوکر رو به عنوان یک دیوانه ی باهوش و با برنامه و جامعه ستیز در نظر بگیریم اما این فیلم جنبه ی دیگری از شخصیت جوکر رو نشون میده: قبل از دیوانه شدن. جنبه ای که باعث میشه در طول زمان و با وقوع حوادث مختلف انسانی شبیه به جوکر بوجود بیاد. این فیلم از لحاظ روانشناسی بسیار ارزشمنده از این لحاظ که این سیر تکاملی منجر به دیوانه شدن رو به خوبی هرچه تمامتر نشون میده. جوکر برخلاف نسخه های دیگر باعث میشه
ابن ملجم در خیالی خام بود
ظلمتی مطلق و بد فرجام بود
ضربت او فرق مولا را شکافت
آتش آن ضربه دنیا را گداخت
ضربه بر مولا شقاوت بوده است
حمله بر کاخ عدالت بوده است
خون پاکش در خودش گل پرورید
نسلِ پاکانِ زمین آمد پدید
ریشه و راهی برای شیعیان
چارده خورشید  در یک آسمان
چارده گُل با طراوت ، رنگ رنگ
چارده رنگِ دلاویز و قشنگ
چارده لبخند بر لبهای حق
چارده گیسویِ مانند شَبَق
چارده دلبند سرتا پا وقار
چارده فصل ،هرکدامش یک بهار
چارده زلف سیاهِ موج موج
چارده
در دنیا فقط یک حقیقت وجود دارد .یعنی حقیقت یکی است و ما به مناسبت اینکه دچار ضعف فکر و عقل هستیم ،آن را متعدد می بینیم و کسانی که بتوانند نفس را پاک کنند و در علم به مدارج عالی برسند و در همان حال در عرفان ،سالک با استقامت باشند خواهند توانست که حقیقت را یک جا به بینند و بدون حجاب آن را مشاهده نمایند .برای مثال : 
در تالار تاریکی که در آن پنجاه نفر با یک شمع خاموش ایستاده اند و آنگاه شمع ها یک به یک روشن می شود و نفر اول هر لحظه حقایق بیشتری را می ب
همشهری آنلاین _ بهاره خسروی:ترنا یکی از قدیمی ترین بازی های سنتی بومی ایرانی است که با کمال مطلوب رفع مشکلات و معضلات مدنی و محلی به سر درویش مآبانه در ایران از پرگیر صفویان متداول بوده است. ترنا داخل گذشته یکی سرگرمی های محبوب مردم محله و بازار در قهوه خانه ها و زورخانه ها بود.  بازی عیاران  به پارچه لنگ یا کرباسی که آن را بردباری می دهند و در انتهای آن گره کوچکی ابداع می کنند و به رخ تازیانه بر مشت افراد می زنند، ترنا گفته می شود. اما طریق و
 
شهید «علی اکبر شیرودی» دی ماه ۱۳۳۴ در شهرستان تنکابن دیده به جهان گشود. پس از ۳ سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت و با خلبان احمد کشوری آشنا شد. عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی می‌کرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان را نمی‌شناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش می‌کرد.
   سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید نقل می‌کن
سلام
همه چیز از جمله«جمع‌های بیشتر از چهار نفر رو نمیتونه تحمل کنه شروع شد.»بهش که فکر کردم دیدم درسته.فرقی نمیکنه ادمای این جمع کی باشن انگار تجمع بیشتر از چهار نفر برای من قغله.حالا کاری که من کردم این بود که این عدد رو به یک تقلیل دادم.تحمع بیشتر از یک نفر قفل شد.فعلا باید سعی کنم با خودم کنار بیام و کنار اومدم.بجای نفر دوم یا سوم یه چیز دیگه اضافه کردم.
هفته‌ی گذشته سعی کردم یه چیزایی رو تجربه کنم.دور شدن و فاصله گرفتن از آدما یکیشون بود.دی
 
                                                                                                                                                         
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند .
 
.................................................................
 
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند .
 
..................................................................
 
 
 
با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی .
 
..................
بسم الله الرحمن الرحیم
من فکر میکردم برادرای مذهبی که چششون کف خیابونه واقعا نمیبینن چون اصلا نگاه نمیکنند و آدم خیالش راحته و نباید نگران اونا بود
مثلا رفیقم (همون خواهر بسیجی غلیظ هم اتاقی)که میرفت جلسه بسیج دانشگاه با کلی پسر   بهش گیر نمیدادم(چون من نقش مرشد داشتم) زیرا فکر میکردم اون برادرا نگاهشون درویشه و به رفیق ما نگاه هم نمیکنند
بماند که این رفیق ناقلای ما تو همون بسیج برا خودش شوهر جور کرد :))
اما واقعا فکر میکردم نگاه نمیکنند و نم
نتیجه‌ای که این اواخر بهش رسیدم اینه که اگر اعتقادات مذهبی داریم، کنار هر نوع کتاب تخصصی که دربارهٔ رشتهٔ تخصصی‌مون (هرچی که هست) می‌خونیم (با هر نوع نگاهی، از هر متفکری، مال هرجای دنیا) کنارش حتما روزانه تا جایی که می‌رسیم، ظرفیت و فرصت و توان داریم (حتی اگه شده فقط یک آیه) قرآن هم بخونیم.اگر هم اعتقادات مذهبی نداریم ولی به هرحال آدم روشنفکر و منعطفی هستیم که پذیرای نظرات جدید و نقد باورهامون هستیم، بازم به همین ترتیب و با یه ترجمهٔ خوب، ق
دیوارنوشت
+مجالس

دگرباره بشوریدم، بدان سانم به جان تو که هر بندی که بربندی، بدرّانم به جان تو من آن دیوانه‌ی بندم، که دیوان را همی‌بندم زبان مرغ می‌دانم، سلیمانم به جان تو نخواهم عمر فانی را، تویی عمر عزیز من نخواهم جان پرغم را، تویی جانم به جان تو چو تو پنهان شوی از من، همه تاریکی و کفرم چو تو پیدا شوی بر من، مسلمانم به جان تو گر آبی خوردم از کوزه، خیال تو در او دیدم وگر یک دم زدم بی‌تو، پشیمانم به جان تو اگر بی‌تو بر افلاکم، چو ابر تیره
اولین باری که ماهنامه ی «داستان» همشهری را ملاقات کردم ... مطمئن نیستم دقیقا کی بود . نمیدانم چرا در خاطراتم تصویر شماره ی دی 1392 ، ویژه ی شب یلدا زنده می شود ؛ با آن عکس روی جلد ؛ دختر یا پسر بچه ای که به زمین خیره است و مایی که از بالا به او نگاه می کنیم ، فقط فرق سرش را می بینیم ...  و او دنبال چیزی می گردد ، شاید دانه ای از دانه های اناری که روی میز پخش شده .
داستان دی ماه آن سال را ورق می زنم ... «شب چله و چهلمین شماره ی پیاپی ماهنامه ی داستان همشهری .
^ ذکر ایام هفته در منابع روایی شیعه و سنی هیچگونه سندی ندارد. 
^ تمامی مطالب سایت ها که مدعی سند برای این اذکار شده اند بررسی شده و بطلان آن ثابت گردیده است.
[ این اذکار جعلی می باشد و ادعای سند برای آن کاملاً باطل است و چه در مفاتیح الجنان چه در کتب ادعیه قدیمی چنین اذکاری با این ترتیبات وجود ندارد و ادعای کذبی بیش نیست. ]
 
▪️ چگونگی پیدایش ذکر ایام هفته:
موضوعی تحت عنوان ذکر ایام هفته در سال هزار و سیصد و هفتاد و یک (هجری شمسی) بر سر زبانها افتاد
^ ذکر ایام هفته در منابع روایی شیعه و سنی هیچگونه سندی ندارد. 
^ تمامی مطالب سایت ها که مدعی سند برای این اذکار شده اند بررسی شده و بطلان آن ثابت گردیده است.
[ این اذکار جعلی می باشد و ادعای سند برای آن کاملاً باطل است و چه در مفاتیح الجنان چه در کتب ادعیه قدیمی چنین اذکاری با این ترتیبات وجود ندارد و ادعای کذبی بیش نیست. ]
 
▪️ چگونگی پیدایش ذکر ایام هفته:
موضوعی تحت عنوان ذکر ایام هفته در سال هزار و سیصد و هفتاد و یک (هجری شمسی) بر سر زبانها افتاد
2 توانمند سازی بعنوان یک سازه انگیزشی
 
در این نوع نگاه ،توانمند سازی ریشه در تمایلات انگیزشی افراد دارد . هر استراتزی که منجر به افزایش حق تعیین فعالیت ها ی کاری (خود تصمیم گیری ) و کفایت نفس دبیران گردد،توانمندی آنان را در پی خواهد داشت.  برعکس ،هر استراتژی که منجر به تضعیف در انگیزه فوق گردد باعث تقویت احساس بی قدرتی در آنان شده و عدم توانمندی را در پی خواهد داشت (محمدی ،1380 ).
 
 
 
22
توانمند سازی ،یعنی اینکه دبیران بتوانند به خوبی وظایفشان ر
بعضی کارها هستند که ذاتشان پلید است و انسان ها بی هیچ راهنما و مرشد و پیامبری هم می توانند بنا بر حکم باطن خویش (عقل یا همان پیامبر درون)، قبح آن را درک نمایند.
دزدی، چپاول، خیانت، دروغ، تجاوز، تهمت، مردم آزاری و زورگویی و ضعیف کشی و بی رحمی و ... از جمله اموری است که حتی اگر هیچ دینی هم درباره عیوب آن حرفی نزده باشد، انسان ها به حکم انسانیت و فطرت، بدی آن را متوجه می شوند.
پیامبر بیرون (نبی) در واقع عنصر کمکی و یاور پیامبر درون بوده و عامل محرّک، م
یک‌سال دیگر هم از عمر ما گذشت ـــ و عجب سالی بود؛ چونان فیلم پُر از حادثه‌ای که روی دور تند گذاشته‌باشی.
خدابیامرز مرتضا احمدی می‌خواند: «سالی که گذشت، سال بد بود...»؛ بد که نه، ولی سخت بود ـــ آن‌طور که یادم می‌آید، یک‌اسباب‌کشی، کار در چهار شرکت متفاوت، که از دوتا خواسته و از یکی ناخواسته بیرون آمدم، به‌هم‌راه کاهش وزنی ۱۶کیلویی، علاوه بر گرفتارشدن در دانش‌گاه مادر مملکت، زمین‌خوردن در کوه و درگیری یک‌ماهه با درد زانو و راه‌نرفتن
حکما مثلى زده‌اند، حال دنیا و آخرت را گفته‌اند: مملکتى بود که چون سر سال شدى پادشاه کهنه را بکشتى نشاندندى و به ساحلى بى‌آب و گیاه بردندى و برهنه آنجا سر دادندى و خود بازگشتندى و صباح بر در دروازه شهر منتظر نشستندى، اول کسى از غریبان که آمدى او را بر خود پادشاه کردندى و او عادت ایشان ندانستى، باز چون سر سال شدى با او همان کردندى که با پادشاه اول، همیشه عادت ایشان این بودى! یک نوبت مردى غریب صباح سر سال اتفاقا به آن شهر رسید، جماعتى را دید که م
اگر فکر می‌کنید به دلیل گفته‌ی من خودشناسی مهم است، متاسفانه باید بگویم گه همینجا ارتباط ما قطع می‌شود. اما اگر ما هردو در این عقیده که خودشناسی امری حیاتی‌ست به توافق رسیده‌ایم، لذا می‌توانیم به کمک یک‌دیگر به پژوهشی دقیق، هوشمندانه و شادمانه بپردازیم.
من خواهان ایمان شما به خود نیستم، من مایل نیستم نقش مرشد را ایفا کنم، من چیزی برای درس دادن به شما ندارم، هیچ فلسفه، روش یا طریق جدیدی که به واقعیت ختم شود، ندارم. از نظر من اصلا راهی به
چه باید کرد
این نخستین رساله عملی است که در کلیه امور دین و دنیا و سلامت و هدایت در طی این قرون اخیر و در عرصه تمدن معاصر جهان و بخصوص جهان اسلام و تشیع بر اساس مسائل مسائل و نیازهای انسان مدرن و به زبان زمانه به رشته تحریر در آمده است که کلیه مسائل بنیادی انسان امروز و اکثر مسائل جزئی روزمره را در بر دارد و ...
2- «حرام» آن است که انسان را در درجه اول در حیات این دنیا و متعاقب آن در حیات باطنی و اخروی دچار عذاب می سازد بی آنکه هیچ رشد و نجاتی به همر
بنده ی خدایی می گفت:
" شراب درست کردن کارخوبی نیست ولی من چند
بار باانگور سیاه شراب ارغوانی درست کردم نه برای خوردن وسکر و..
فقط به انگیزه ی درک و دیدن
مراحل ساخت و کشف رازهای شراب.
اززمانی که تاک به بار نشست تا زمانی که انگوررا برداشت
کردم ومی ناب ازش ساختم.
و12 سال یه گوشه نگهش داشتم. وبهش نگاه کردم که روز به روز
خوشرنگ ترشد و...


کسی که لب به می زده بود  وقتی چشاش بهش افتاد عطشش را به می ناب دست سازم
دیدم.

 

چنان ازدیدنش واله ومنگ بود  اگه 55 سال ا
* زاده : ۱ رمضان۹۷۸ هجری قمری؛ برابر با ۱۵۷۱ میلادی* زادگاه : هرات* تاج گذاری : ۹۸۹ هجری قمری* مکان تاج گذاری : شهر هرات در ایالت خراسان (اکنون در افغانستان)* درگذشت : ۲۴ جمادی‌الاول سال ۱۰۳۸ هجری قمری؛ برابر با ۱۶۲۹ میلادی* مکان درگذشت : اشرف (بهشهر کنونی در استان مازندران)* جانشین : شاه صفی (سام میرزا پسر صفی میرزا)
کودکی شاه عباس
در کودکی به عباس میرزا معروف بود و والی هرات بود؛ شاه اسماعیل دوم صفوی که مردی خشن و نا نجیب بود؛ همانند دیگر برادر زاد
 ابوالفضل درخشنده: کار فرهنگی  به پارگینگ تبدیل شده است. که از نشانه های بیرونی از جمله وضعیت فرهنگی٬ سیاسی و اجتماعی کشور نشات میگیرد و باعث شده بخواهم مطالبی را به خواننده ام منتقل کنم. برای همین٬ زبان داستان را انتخاب کرده ام چون زبان٬ زبان تمامی نسل ها است و داستان هایی که نوشته ام محور اسیب شناسی اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگی کشور است. مقوله جنگ را چه طور میبینید.ربط قضایای  داستان نویسی با مقوله جنگ چیست.تخریب چی دوران در پایگاه اطلاعاتی دش
ادامه گزارش٬ گفت و گو با ابوالفضل درخشنده. که از نشانه های بیرونی از جمله وضعیت فرهنگی٬ سیاسی و اجتماعی کشور نشات میگیرد و باعث شده بخواهم مطالبی را به خواننده ام منتقل کنم. برای همین٬ زبان داستان را انتخاب کرده ام چون زبان٬ زبان تمامی نسل ها است و داستان هایی که نوشته ام محور اسیب شناسی اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگی کشور است. مقوله جنگ را چه طور میبینید.ربط قضایای  داستان نویسی با مقوله جنگ چیست.تخریب چی دوران در پایگاه اطلاعاتی دشمن.چرا این موضو
 ابوالفضل درخشنده: کار فرهنگی  به پارگینگ تبدیل شده است. که از نشانه های بیرونی از جمله وضعیت فرهنگی٬ سیاسی و اجتماعی کشور نشات میگیرد و باعث شده بخواهم مطالبی را به خواننده ام منتقل کنم. برای همین٬ زبان داستان را انتخاب کرده ام چون زبان٬ زبان تمامی نسل ها است و داستان هایی که نوشته ام محور اسیب شناسی اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگی کشور است. مقوله جنگ را چه طور میبینید.ربط قضایای  داستان نویسی با مقوله جنگ چیست.تخریب چی دوران در پایگاه اطلاعاتی دش
 ابوالفضل درخشنده: کار فرهنگی  به پارگینگ تبدیل شده است.
قسمت دوم/
  به گزارش پرس نیوز/ که از نشانه های بیرونی از جمله وضعیت فرهنگی٬ سیاسی و اجتماعی کشور نشات میگیرد و باعث شده بخواهم مطالبی را به خواننده ام منتقل کنم. برای همین٬ زبان داستان را انتخاب کرده ام چون زبان٬ زبان تمامی نسل ها است و داستان هایی که نوشته ام محور اسیب شناسی اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگی کشور است. مقوله جنگ را چه طور میبینید.ربط قضایای  داستان نویسی با مقوله جنگ چیست.تخریب چ
 ابوالفضل درخشنده: کار فرهنگی  به پارگینگ تبدیل شده است.
قسمت دوم/

 به گزارش پرس نیوز٬که از نشانه های بیرونی از جمله وضعیت فرهنگی٬ سیاسی و اجتماعی کشور نشات میگیرد و باعث شده بخواهم مطالبی را به خواننده ام منتقل کنم. برای همین٬ زبان داستان را انتخاب کرده ام چون زبان٬ زبان تمامی نسل ها است و داستان هایی که نوشته ام محور اسیب شناسی اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگی کشور است. مقوله جنگ را چه طور میبینید.ربط قضایای  داستان نویسی با مقوله جنگ چیست.تخریب چ
پاورپوینت تحلیل باغ وعمارت تاج محل

تاریخ ایجاد 07/08/1394 12:00:00 ق.ظ    تعدادبرگ: 103 اسلاید   قیمت: 14000 تومان   حجم فایل: 3252 kb
 تعدادمشاهده  32
 




  تاج محل یکی ازعجایب هفت گانه دنیامی باشد که درزمان حکومت گورکانیان برهند،وبه دستورشاه جهان به عنوان مسجدومزارهمسرش ساخته میشود. این بنا با ۵۸ متر ارتفاع در نزدیکی اگرا در ایالت اوتار پرادش هندوستان ساخته شده‌است.     سال ساخت:1040ه .ق تا1057 ه.ق    معمار: استاد عیسی و یا ملا مرشد شیرازی     دراین پاو
خون نوشته!!!
قلمم!!!!!!!!
الان که دارم با تو صحبت می کنم، چندین سال از آن روز و آن رخداد تکان دهنده در زندگی من گذشته است. پس از آن همه ناکامی، ناگهان همه چیز بر وفق مراد و آرزوی من شد. خیلی سختی کشیدم. سال های عمرم گذشت! چه قدر اشک ریختم. اما در آخرین نفس هایم، کورسویی از نور امید در دل تاریکم درخشید و بالاخره، محبوب من حرف هایم را باور کرد. البته رک بگویم که هیچ وقت ناامید نمی شدم. ولی نمی دانم چرا روز های پیش از آن رخداد سرنوشت ساز، شعله های امید من،
از قرن سوم ، عبادت بین صوفیان منسوخ شد و صوفیان عقیده پیدا کردند که راه رستگاری ، نه از طریق علم و نه از طریق عمل (عبادت ) میگذرد .بلکه باید با عشق ورزیدن به خدا رسید .صوفیان ، در این راه ، حتی گرسنه می ماندند و لباس ژنده می پوشیدند و مورد تمسخر مردم قرار می گرفتند .
حافظ می فرماید : 
جفا بریم و ملامت کشیم و خوش باشیم 
که در طریقت ما کافری است رنجیدن 
حالا نیز چنین است و در سراسر ایران یک صوفی ناراضی و نا خشنود که خنده بر لب نداشته باشد ، نمی بینی .
-
قلم نازنینم!
 
 
 
                                                                           الان که دارم با تو صحبت می کنم، چندین سال از آن روز و آن رخداد تکان دهنده در زندگی من گذشته است. پس از آن همه ناکامی، ناگهان همه چیز بر وفق مراد و آرزوی من شد. خیلی سختی کشیدم. سال های عمرم گذشت! چه قدر اشک ریختم. اما در آخرین نفس هایم، کورسویی از نور امید در دل تاریکم درخشید و بالاخره، محبوب من حرف هایم را باور کرد. البته رک بگویم که هیچ وقت ناامید نمی شدم. ولی نمی دا
دغدغه‌ی بسیاری از فعالان مذهبی و جوانان عزیزی که خطر فرقه‌ها و به خصوص فرقه‌ی صوفیه را درک کرده و متوجه شده‌اند که ایشان باعث گمراهی مردم معتقد و مؤمن در زمینه‌ی عرفان و سیر و سلوکند، این است که روش برخورد با اعضای این فرقه و به خصوص رهبران و سرتیم‌های ایشان و افرادی که گمراه شده‌اند، چگونه باید باشد.
رهپویان هدایت: قبل از هر چیزی باید
دانست که حوزه‌ی فعالیت فرق تصوف درون دینی و درون مذهبی است و این
مساله  روش برخورد با آنها را کمی مشکل
View this post on Instagram




کپشن مطالعه شود   در حالی که مرام و مسلک پهلوانی در ورزش حرفه ای جهان کم رنگ و غریب شده است، ورزشکاران ایرانی می توانند برای گسترش روحیه جوانمردی با تکیه بر مرام و منش پهلوانی ورزش زورخانه ای کاپ اخلاق ورزش را همواره بر روی دست بگیرند.  ورزش ایران نیز مانند همه نقاط دنیا در سال های اخیر به سمت و سوی حرفه ای شدن و قهرمان پروری گام برداشته اما ورزش زورخانه ای با شاخصه های متنوع آن کمتر در این جرگه جای گرفته و راه سنتی خود
اسلام ناب محمدی آخرین وکامل ترین دینی است که از ناحیه خداوند توسط نبی اکرم (ص) برای هدایت بشر به سوی سعادت و کمال نازل شد و اسلام تنها دین جامعی است که در کوچک ترین و ریز ترین مسائل زندگی انسان دارای برنامه و آداب است .
رهپویان هدایت: با اینکه در اسلام انبوهی از آداب و دستورات مستحبی دیده می‌شود، اما
نکته ی بسیار مهمّ این است که این آداب و آموزه ها پس از اسلام آوردن است! دین
کاملی چون اسلام برای تشرف، جز اعمال جزئی هیچ آداب مشکلی ندارد و تنها با
- وجود ، پایه اصلی حکمت ملاصدرا می باشد :
. در فلسفه ملاصدرا ،وجود با هستی فرق دارد .وجود ستون هستی است و پایه ای است که هستی روی آن قرار دارد . 
. وجود هست و نمی توان منکر موجودیت آن شد . اندیشه یک دیوانه هم دال بر موجود بودن وجود هست .زیرا اگر وجود نبود ، دیوانه دارای اندیشه نمی شد . 
. دیوژن ، خم نشین حکیم یونانی می گفت : 
وجود چیزی است که بعد از اینکه مرگ آمد از بین می رود .و نیز گفت : " تا من هستم ، مرگ نیست و وقتی مرگ آمد ، من نیستم و لذا من و او باهم ک
تویوتا به تازگی از هاچ بک یاریس ۲۰۲۰ خویشتن درون ژاپن رونمایی کرد. خودروی کوچک و کاملاً متاخر از پلتفرم بدیع ای نصیب می سرما و نوآوری شگفت آوری را برای این کلاس از خودروها به ارمغان خواهد آورد. نانسی هابل، مدیر ارشد ارتباطات محصول تویوتا تو آمریکای شمالی در این زمینه گفت:برای آمریکای شمالی، ما به تولید تویوتا یاریس که درون کارخانه ی مزدا در مکزیک مصنوع می شود، دنباله خواهیم عدالت. هاچ بک تویوتا یاریس ۲۰۲۰ تو اروپا از نصف دوم سال ۲۰۲۰ نمایش
نایاب ترن شعر کارو کفر نامه


کفر نامهشبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم

در آن یک شب خدایی من عجایب کارها کردم

جهان را روی هم کوبیدم از نو ساختم گیتی

ز خاک عالم کهنه جهانی نو بنا کردم

کشیدم بر زمین از عرش، دنیادار سابق را

سخن واضح تر و بهتر بگویم کودتا کردم

خدا را بنده خود کرده خود گشتم خدای او

خدایی با تسلط هم به ارض و هم سما کردم

میان آب شستم سهر به سهر برنامه پیشین

هر آن چیزی که از اول بود نابود و فنا کردم

نمودم هم بهشت و هم جهنم هردو را م
 
مدل های اقتضایی
1-مدل فورد و فوتلر[1]: با توجه به دو بعد محتوای شغل و زمینه شغل و ترکیب آن ها با فرایند تصمیم‌گیری می‌توان به مدلی دست یافت. محتوای شغل شامل وظایف و رویه‌های لازم برای انجام یک شغل خاص می‌شود، ولی زمینه شغل وسیعتر از این است و در ارتباط با وظایف و محیط خارجی سازمان نیز قرار دارد. از آنجایی که سازمانها حاوی مشاغل گوناگون هستند و نیازمند متناسب‌سازی این مشاغل یا مأموریت ها، اهداف کلان و عملیاتی سازمانی هستند هر دو بعد شامل گا
زندگانی و شخصیت امام فخر رازی رحمه الله
شیخ الاسلام هرات
نوشته: آصف رخشانی
از آنجائیکه دین مبین اسلام آخرین وکاملترین ادیان است وپیامبر اسلام به عنوان ختم الرسل مبعوث شده وبعد از ایشان دیگر پیامبری نخواهد آمد، لذا خداوند متعال در هر زمان مجدان و شخصیت ی والایی در میان مردم می آفریند  تا راه و رسم زندگی اسلامی را به مردم ابلاغ نموده و پاسداران حقیقی دین اسلام باشند.
از لابلای اورا ق تاریخ ظهور وحیات شخصیتی بارز متجلی است که فخره زمان، ام
خاندان پادشاهان صفوی از قدیم الایام در اردبیل مدعی ارشاد و صوفی­گری بودند. سلسله نسب خود را به امام هفتم و از آن طریق به حضرت علی، پسر عم وداماد پیغمبر اسلام می­رسانند (هینتس؛ 1377). اگر چه بسیاری از منابع این نسب­نامه را کذب می­دانند اما بعضی از منابع آن را واقعیت می­پندارند و دودمان صفوی را از نسل پیامبر می­دانند. سرسلسله این دودمان شخصی به نام شیخ صفی­الدین می­باشد. او در سال ۶۵۰ ه.ق در روستای کلخوران به دنیا آمد. او در سن بیست سالگی به جستجو
 
سلام قولا من رب الرحیم
 
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد
 
 
برمی گردم به همان  نظریه ی همیشگی ام درباره برخوردتوقعات و آزادی های متعارض ونامتعارف با کرامت انسان:
 
هرآنچه که باعث تحمل تحمیل می شود درتضاد باکرامت انسان  است
 
وهرحرکتی که هویت ارزشمند بشر را تحقیر ومخدوش  کند وآزادی بشریت را دربند می کشد جرم است.
 
 
دوستان روانبخش ما هم از سرشکم پری باید یک هفته بیایند و جای  جامعه شناس ها بنشینند ودردهای
 ---------------------------حکایت بهلول و جنید بغدادیشیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او، شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری..بهلول فرمود طعام چگونه می خ
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که معشوقه‌اش، ماری، او را بابت دلایل مذهبی ترک کرده و وارد رابطه با مردی کاتولیک به نام هربرت تسوپفنر شده‌است که دارای نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی است. هانس به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض‌های همیشگی‌اش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده‌ است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می‌کند». فقط دو چیز این درد
تصور کنید کودکان در جاده های اصلی شهرفوتبال ورزش می کنند. توریست ها بدون نگرانی داخل میان خیابان عکس می گیرند. مهمانخانه هایی داخل میدان های کوچک شهر قرار دارند و اثری از خودرو، موتورسیکلت یا اتوبوس نیست.توصیف های فراز تا پیمانه ای شهر ونیز را تداعی می کنند، شهری داخل ایتالیا که اثری از خودرو تو آن حلق. ونیز دهات منحصربه محدودیت است که روی یک مجموعه از جزایر کوچک ساخته شده است. امتحان ی جالبی است که بدون قرار ستاندن در ترافیک می استعداد در ای
دلایل اثبات وجود خدا
اوست کسی که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید
شاید تاکنون این سوال ذهن شما را به خود مشغول کرده باشد که خدا کیست؟ آیا واقعا خدایی وجود دارد؟ چگونه ثابت می شود که خدایی وجود دارد؟
در ذهن و افکار و اندیشه ی هر انسان بالغی سوال و جواب های میلیاردی می گذرد و همین سوال ها زندگی او را جهت می دهد. بی تردید انسان موفق کسی است که به آسانی هرچیزی را نمی پذیرد و برای پذیرفتن آن ها جویای جواب مثبتی می شود که با عقل و منطق امروزی خود
از سال 2015 گودریدز رو شروع کردم و هر سال میلادی میتونیم تو گودریدز هدف بذاریم که چندتا کتاب بخونیم.سال گذشته اون تعداد رو باختم و امسال که یک ماه تا 2020 مونده در حال باختنم و میدونم اون عدد رو پر نمیکنم 
اون روزا که سر کار میرفتم و ارزو باهام بود تصمیم گرفتیم بریم کتابخونه و رفتیم اوائل خوب بود اما اونجا راه دور بود و نمیتونستیم بریم بیایم و یه مدت بعد کنسل شد و کتابها رو هم باید تو یه مدت محدود پس میدادیم و شرایط جوی و راه و کار جوری نبود که بتون
اواسط مرداد 97 بود که حسب اتفاق گذرم به دانشگاه افتاد و تابلوی اطلاعیه برگذاری اردوی جهادی را برای بار چندم دیدم. به خانه آمدم و پس از صحبتب مختصر با دوستانم دو نفر از آن ها یعنی سجاد و محسن متقاعد شدند که با هم در این اردو ثبت نام کنیم. سه نفره پس از گذاشتن قرار به دانشگاه رفتیم و در این اردو ثبت نام کردیم. من بیشتر دوست داشتم در زمینه عمرانی فعال باشم ولی مسئول اردو چون از سابقه من در امور علمی فرهنگی آگاه بود اولویت عمرانی را اولویت دوم فعالیت
اواسط مرداد 97 بود که حسب اتفاق گذرم به دانشگاه افتاد و تابلوی اطلاعیه برگذاری اردوی جهادی را برای بار چندم دیدم. به خانه آمدم و پس از صحبتب مختصر با دوستانم دو نفر از آن ها یعنی سجاد و محسن متقاعد شدند که با هم در این اردو ثبت نام کنیم. سه نفره پس از گذاشتن قرار به دانشگاه رفتیم و در این اردو ثبت نام کردیم. من بیشتر دوست داشتم در زمینه عمرانی فعال باشم ولی مسئول اردو چون از سابقه من در امور علمی فرهنگی آگاه بود اولویت عمرانی را اولویت دوم فعالیت
اواسط مرداد 97 بود که حسب اتفاق گذرم به دانشگاه افتاد و تابلوی اطلاعیه برگذاری اردوی جهادی را برای بار چندم دیدم. به خانه آمدم و پس از صحبتب مختصر با دوستانم دو نفر از آن ها یعنی سجاد و محسن متقاعد شدند که با هم در این اردو ثبت نام کنیم. سه نفره پس از گذاشتن قرار به دانشگاه رفتیم و در این اردو ثبت نام کردیم. من بیشتر دوست داشتم در زمینه عمرانی فعال باشم ولی مسئول اردو چون از سابقه من در امور علمی فرهنگی آگاه بود اولویت عمرانی را اولویت دوم فعالیت
از دیدگاه آخرت شناسی دینی، کهنسالی به هیچ وجه نشانه زوالی برگشت ناپذیر و بی معنا نبود؛ و اگر مترادف حکمت نبود، حداقل یکی از شرایط لازم برای حصول حکمت به شمار می رفت. کهنسالی جایگاه بی بدیل و برجسته ای در میان ادوار زندگی داشت. دردهای ملازم کهنسالی را می شد نوعی آزمون تشرف دانست- درست بر خلاف نگرش کاملا منفی امروز نسبت به این دردها.جوامع ما، برعکس، معطوف به آینده و به شدت متعهد به "پیشرفت" هستند و در باره این درد و رنج ها چندان حرفی برای گرفتن ن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها